محل تبلیغات شما



من چشیده ام .لعنت به دل شوره ها .لعنت به نقشه ها و مکرهایی که برایم میکشند تا برای فرداهایم پر شوم از دل شوره.من طمع این استرس ها را خوب چشیده ام.با من چه می کنند خدا؟ مگر نگفتی ، و مکرو مکراالله و الله خیرالماکرین.خدایا میگرن و معده درد و خستگی هایی که تمام امیدم به خواب شبش بود.به خدا چند شب بیشتر است که خواب برایم معنی ندارد.من هنوزم هاج و واجم.تلاش های من بی ثمر؟ رانیتیدین جواب ندهد شربت آلمینیوم ام جی.ضد اسید.خدایا مخاطب من تو هستی .توبگو چه بلایی سر یک بنده می آید که باید از ناراحتی ضد اسید و قرص میگرین بخورد.حال منو از این بدتر کنند آخرین نجات دهنده ام تویی.با اشک هایی که دلم را جلا می دهند عاجزانه تقاضا دارم حال زندگی من از این تنهاتر نشود.من همانی ام که گفتی برو به دنیا هوایت را دارم.میشه توی این نبرد حق به جانب اونا به خیال خودشون طرف من باشی؟منو با اشک هایی به یاد بیار که برلی رسیدن به لحظه ای آرامش سنگینی همه ی سختی ها را به دوش کشیدم.


ساعت پنج و نیم صبح

حال من شبیه آسمان بی قرار

چشمانم بی قرار 

پاییز پاییز پاییز دوست داشتنی من

تمام دیروز هایم را سطر به سطر خواندم .اشک هایم روی صورتم که ناگهان صورت مثل ماه تو روی سینه ام قلبم را قوت می بخشد.با افتخار برای دردانه ام پسرقشنگم همه ی غم ها را فراموش میکنم.تو که هستی من قوی ترین مادر دنیا هستم حتی اگر زمین و زمان دست به دست هم دهند که مرا از پای در بیاورند.


پسر قشنگم مدت هاست که نتوانسته ام برایت از حال خودم بنویسم 

امروز همه ی دیروز هایم را مرور می کردم چه قدر زمان گذشته ،چه روز ها و چه لحظه هایی که به امید آمدن تو بر من گذشت .چه قدر نا امید بودم چرا ؟

اما همیشه دعا می کردم و ایمان داشتم دعا سرنوشت را هم عوض می کند.اوایل فکر می کردم اگر خدا بخواهد به من هدیه ای بدهد دختر می دهد حتی اسمش را از قبل تر ها مشخص کرده بودم

چون باید خیلی خوش شانس باشی که مادر یک پسر باشی آن هم بچه ی اول 

یعنی حسی فوق العاده ای دارد  و این حس من ، موقعی که دکتر گفت نی نی شما پسره وصف نا پذیر بود

انگار دلم قرص شد انگار همه ی زیبایی های جهان را یک باره به من دادند

انگار منت بر سرم گذاشتند و گفتند فرزند تو پسر است 

نه 

برای من دختر و پسر هیچ فرقی ندارد 

اما در این مدت شرایطی بر من گذشت که همیشه می گفتم من اگر پسر داشته باشم خوشبخت  تر می شوم

 


از نوشته هایم می ترسم از اینکه روزی بیایی بخونی و به خلوت دل من راه پیدا کنی و .

خشمت را روی احساسم له کنی.

آن قدر دارو می خورم و آن قدر درد را کشیده ام که طاقتم طاق شده

حالا دلیل همه چیز را می دانم 

من در این دلیل غرق شده ام به حدی که در جمع دوستان گم می شوم سکوت می کنم و یخ می زنم

نماز می خوانم اما هیچ جمله هایش را نمی فهمم

کلمات عربی را تند تند و گاهی با خستگی تلفظ می کنم 

در هر کلمه اش مشکلات زندگی را یکی یکی می بینم

بیمار شده ام نه ؟

از بیمار توقع چندانی نیست

إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيئًا أَنْ يقُولَ لَهُ كُنْ فَيكُونُ

ابهت این آیه را ماورای معیار دوست دارم

تو با چه عظمتی وحی می کردی ؟

زندگی من به کن فیت بند شده

بی درنگ موجود شدن را تو به خیلی ها بخشیدی

ببین آیه هایت با من چه کرده !!!


شهریور هم دارد تمام می شود و از وقتی تو را خواسته ام  چندین سال می گذرد  اما تو هنوز نیامده ای

2 سال میدانی چه قدر می شود : 730 روز ، 63116300 ثانیه

و من ثانیه به ثانیه این انتظار را به دوشم می کشم

میدانی هر کجا میروم محال است فکر تو در ذهنم نیاید

من ثانیه به ثانیه به تو فکر می کنم

بگذریم از همه ی درد هایی که این چند سال به جان خریدم

بگذریم از لحظه هایی که احتمال میدادم تو هستی و مسکن نمی خوردم

دردهایم را آنالیز می کنم 

آن قدر که می فهمم بعد از هر دردی چه بلایی ممکن است سرم بیاید

چند روز پیش به پارکی رفتم 

آنجا شهدای گم نام بودن 

میدانی گم نام یعنی چه ؟

یعنی زمانی تو برای کسی بودی و حالا همه ی کسانت را از دست داده ای

و همین گوشه کنارها یا دور دور ها کسی سال های سال است منتظر عزیزش است

میدانی من فاتحه خواندم و به آنها گفتم حال من مثل حال مادر شماست 

منم سالهاست منتظر عزیزی هستم 

برای من دعا کنید 

میدانی تک تک امام زاده ها را سر زده ام و به همه اشان سپرده ام برایم دعا کنند

میدانی اگر همه دعا کنند

ولی خدا نحواهد 

من باید تسلیم شود 

به خدا گفتم اصلا من هیچ 

من از خودم گذشتم 


باز هم حالم خوب نیست امروز تا ساعت 11 خوابیدم 

بیدار شدم و خوابی که دیده بودم را به خاطر می آوردم

دریا بود و زیبایی

پیر زنی را دیدم حجره ای داشت ،دعا می خواند 

صدایم زد پارچه ای ابریشمین زربافت سبز رنگ روی سر و شانه هایش انداخت 

دستانم را گرفت 

چیزهایی می گفت


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

پرستار تنها